راه صلح از میدان جنگ نمی گذرد
به گزارش افلاکیون به نقل از آبتاب– فاطمه مهسا کارآموزیان- صحبت از برقراری صلح و آرامش در ابعاد جهانی است. صلح در لغت به معنای سازش، آشتی کردن، توافق کردن و به آرامش رسیدن است. گفته می شود که نمود آرامش لبخندی است که بر چهره هر انسانی نقش می بندد. صلح گاهی برای رفع اختلافات موجود یا برای جلوگیری از نزاع احتمالی در آینده صورت میگیرد که در برابر آن کلمه جنگ، نزاع، محاربه و مقاتله قرار دارد.
با مروری بر تاریخ در می یابیم که در جنگ جهانی اول (سالهای بین ۱۹۱۴ – ۱۹۱۸) بین ۱۷ تا ۲۰ میلیون انسان کشته شده اند. تعداد قربانیان جنگ جهانی دوم (سالهای بین ۱۹۳۹ – ۱۹۴۵) هم بین ۵۰ تا ۵۶ میلیون تخمین زده شده است (حتی در برخی منابع این رقم ۸۰ میلیون ذکر شده است). این یک نمونه از کشتار انسانهای بیگناهی است که بازیچه سیاست ورزی سیاستمداران حاکم شده اند. گاه افرادی چون هیتلر کشته شدن انسانهای بیگناهی را به جرم عقیده و مذهب رقم میزند و جنایتی نابخشودنی در تاریخ جهان به ثبت می رساند. او که میتوانست یک هنرمند و نقاش نابغه باشد و بر زیبایی های جهان بیفزاید، با یک بازی اشتباه کشتار انسانهای بسیاری را رقم زد و چهره کریه نفرت، جنگ و تباهی را در اروپا به صورت عینی طراحی و اجرا کرد که خود نیز در همین مسیر نابود شد. در مثالی دیگر، میتوان ظهور داعش در خاورمیانه را نام برد که چه فجایع دهشتناکی از آن برخاست، که زبان قاصر از آنست که به شرح آن بپردازد. طبق آمارهای سال ۲۰۲۳، افغانستان ناآرامترین کشور و پس از آن یمن، سوریه، سودان جنوبی و جمهوری دموکراتیک کنگو قرار دارند که البته افغانستان و سوریه اقدامات مثبتی برای ایجاد صلح داشته اند.
دردناک است که بگوییم، تعداد واقعی قربانیان جنگ را فقط میتوان تخمین زد، هیچ آمار دقیقی در دست نیست. ما نمیدانیم دقیقا در هر جنگ چه تعداد انسان در خشونت مسلحانه جان خود را از دست می دهند و یا چه تعداد کودک و زن اسیر باندهای قاچاق انسان میشوند و مورد سوء استفاده و بهره برداری قرار میگیرند که اگر حتی زنده هم بمانند فرقی با یک کالبد بی روح ندارند، بسیاری از آنها در اثر بیماری یا گرسنگی میمیرند و برخی دیگر هم مانند قربانیان تشعشعات اتمی هیروشیما و ناکازاکی پس از تحمل درد و رنج بیماریهای ناعلاج سالها بعد جان خود را از دست می دهند، حتی در این شرایط نسلهای بعدی نیز مصون از آثار مخرب جنگ نیستند و تا سالیان سال کودکانی معلول و دارای نقص ژنتیکی به دنیا خواهند آمد. همچنین، زمانی که نیروهای مسلح در جنگ مقادیر زیادی بمب و مواد منفجره استفاده می کنند، منابع آبی و خاک مناطق جنگی آلوده میشود که این منابع مهم حیاتی یا برای همیشه غیرقابل استفاده خواهند شد و یا زمان زیادی طول می کشد که از آلودگی مواد سمی پاک شده و احیاء شوند. در طی این دوره زمانی، تأمین غذای مردم مناطق جنگ زده با مخاطرات زیادی مواجه است و سلامت آن نیز تضمین شده نیست.
متأسفانه، باید اعتراف کرد که دنیا اسیر نبردهای بی پایان شده است. انسانها وارد میدان جنگهایی می شوند که برای آغاز بسیاری از آنها دلیل مشخصی وجود ندارد. گاه فقط به خاطر هیچ، هلاکت جوامع بشری رقم میخورد، چراکه در این جوامع فرهنگ و اقتصاد هم نابود میشود و مؤلفه های تهدید و اجبار در کنار گزینه های مرگ یا فرار فجایعی دردناک را رقم میزنند. باید بدانیم که مجروحان جنگ – چه نظامی و چه غیرنظامی – اغلب برای چندین دهه از آسیب های جسمی و روانی رنج می برند. آنها باید بیاموزند که چگونه با معلولیت خود کنار آمده تا بتوانند به زندگی ادامه دهند، البته اگر بارقه ای از امید به وجود دردمند آنها تابانده شود. در کنار این افراد، خانواده هایشان نیز درگیر مشکلات روانی و اقتصادی به دلیل نگهداری شخص معلول میشوند و در مجموع، سلامت خانواده به خطر می افتد.
یکی از پیامدهای دردناک جنگ، پدیده “مهاجرت اجباری” شهروندان و پناهنده شدن آنها به سایر کشورهاست. این افراد با ویرانه ای از خانه و زندگی خود مواجه می شوند. گرسنگی، سوء تغذیه، و ابتلا به انواع بیماری های عفونی، خودشان و فرزندانشان را به طور جدی تهدید میکند. اگر در این وضعیت آنها مورد حمایت جوامع بین المللی قرار نگیرند، هیچ پایانی برای زندگی زجرآور آنها وجود نخواهد داشت. با این اوصاف حتی اگر مورد حمایت دولتها هم قرار بگیرند، اقامت آنها در اردوگاههای مخصوص پناهندگان برایشان خطرات امنیتی به همراه دارد. توجه داشته باشید که آوارگان جنگی شرایط روحی مساعدی ندارند و همین امر -قبل از گرفتن حمایتهای بهداشتی و سلامت روان- به ایجاد تنش و درگیری بین آنها در کمپهای پناهندگان منجر می شود و حتی دیده شده که عده ای اقدام به خودکشی می کنند.
باور کنیم که هیچ کس به عنوان پیروز واقعی از میدان جنگ بیرون نمی آید، همه طرفهای درگیر از عواقب دردناک جنگ رنج خواهند برد و هرگز نمیتوان آسیبهای وارده بر جوامع جنگ زده را انکار کرد. علاوه بر تلفات غیر قابل انکار جنگ، پیامدهای ناشی از خشونت و درگیری بطور مستقیم بر سیاست، اقتصاد و محیط زیست تأثیر می گذارند. تأثیر جنگ بر اقتصاد جهانی “در سال ۲۰۲۳، ۱۹.۱ تریلیون دلار از نظر برابری قدرت خرید (PPP) یا ۱۳.۵ درصد از کل تولید ناخالص داخلی جهانی بود که برابر با ۲۳۸۰ دلار سهم هر فرد در روی کره زمین است. از سوی دیگر، هزینههای مربوط به ایجاد صلح و تلاش برای حفظ آن تنها ۴۹.۶ میلیارد دلار بود که کمتر از ۰.۶ درصد کل هزینههای نظامی است.” البته که گسترده ترین اثر سیاسی جنگ این است که میتواند دولت و جامعه را تضعیف و حتی نابود کند. در طول دوران جنگ بسیاری از آزادیهای اجتماعی و قانونی افراد محدود میشوند. بی اعتمادی بین شهروندان با عقاید مختلف افزایش می یابد و روابط دولتهای درگیر جنگ سالها مسموم میماند.
مهم است که بدانیم، در بطن بسیاری از درگیریهای خشونتآمیز در سرتاسر جهان، معضلاتی چون نابرابری، بیعدالتی و محرومیت نهفته است. بسیاری از گروههای مسلح افراطی از ابتدای حرکتشان رادیکال عمل نمیکنند، بلکه به مرور زمان رادیکال میشوند. در واقع، پیچیدگی حل مشکلات اساسی سیاسی، اجتماعی، و اقتصادی آنها را به این سمت سوق میدهد و کار را پیچیده میکند. متأسفانه، شکاف طبقاتی بین مردم کشورهایی که از صلح نسبی برخوردار هستند و کشورهایی که از جنگ و درگیری رنج میبرند در حال افزایش است، که خود می تواند عامل بروز جنگهای جدیدی در جهان شود.
دهشتناک است که بگوییم، بر اساس شاخص صلح جهانی ۲۰۲۴، در طول دو دهه گذشته، شاخص صلح روند نزولی داشته است. درگیریهای قدیمی و جدید باعث دو قطبی شدن جوامع و در نتیجه دو قطبی شدن سیاست ها و فرهنگ حاکم بر جوامع انسانی شده است و در این میان همه انسانها، در همه جوامع، به یک اندازه مقصر هستند. چه آن سیاستمداری که توجیه گر جنگ است و چه فردی که پذیرای سخنان اوست و چه آنها که با سکوت خود دسته ای دیگر از قربانیان بوده اند. جنگ فقط یکجا میتواند توجیه داشته باشد و آن هم در جایگاه دفاع از همنوع و دفع شر گروه جنگجو و جاه طلب است. اگر امروز کودکی در جنگ کشته میشود، اگر امروز تقدیر زنی بر تن فروشی است، اگر امروز انسانی اسیر باندهای تبهکار میشود و هستی خویش را در قماری نابرابر می بازد، اگر امروز اشکهای مادری در فراق فرزند مفقود شده یا کشته شده اش در میدان جنگ تمامی ندارد، اگر امروز آوارگان جنگ با هزاران بدبختی و مشکلات دست و پنجه نرم میکنند و گاه جان خود را از دست میدهند، اگر امروز غم و ماتم انسانها تمامی ندارد، شاید و شاید تنها یک دلیل دارد و آن بی توجهی جوامع به برقراری صلح جهانی است.
تحقیقات نشان میدهند که جوامعی که صلح بر آنها حاکم است، از نظر اقتصادی درآمد بیشتری کسب میکنند و افراد آن جوامع از رفاه، عدالت اجتماعی و سلامت روان بهتری برخوردار هستند. در یک کلام، در جوامعی که صلح در جربان است، به بهترین شکل ممکن حاکمیت قانون برقرار میشود؛ به نحوی که دستاورد این ثبات سیاسی موجبات ثبات اجتماعی را فراهم کرده و احساس رضایتمندی و خوشبختی را در میان شهروندان افزایش میدهد. شاید پرداختن به این مسئله از دید برخی صاحبنظران، آرمان گرایانه باشد؛ اما باید به این نکته توجه داشت زمانی که زیرساختهای فرهنگی یک جامعه بنا بر ارزشهای اخلاقی و صلح پایه ریزی شود و در همین راستا، آموزش در بین اقشار مختلف انجام گیرد؛ این موضوع نه تنها در سطح یک جامعه محلی بلکه در سطح بین المللی هم میتواند مطرح باشد، چراکه در جهان فردا همگام با توسعه دانش ارتباطات و ایجاد پیوندهای محبت آمیز و همدلی بین انسانها در سرتاسر کره خاکی اثر مرزهای بین کشورها و اختلاف فرهنگها کمرنگ خواهد شد. چه خوب است که سیاستمداران هر اقلیم توسعه دانش را پذیرا شده و جوامع خود را برای پذیرش آینده ای نه چندان دور از دسترس آماده کنند. واقعیت این است که سرمایه گذاری در برقراری صلح و ایجاد امنیت پایدار در سرتاسر جهان به نفع همگان است و باید اولویت اصلی دولتها باشد. ایجاد صلح عمومی عاملی برای توسعه، برقراری امنیت، ایجاد عدالت اجتماعی و پایداری اقتصادی در ابعاد جهانی است. صلح با درگیریهای نظامی به دست نمیآید و تداوم هم نمییابد، اما از طریق راهکارهای سیاسی و فرهنگی امکان پذیر است. در شرایط فعلی و قبل از آموزش همگانی، میانجیگری و دیپلماسی، گفتوگو و مشارکت، اهمیت بسیاری برای فراگیری صلح در سرتاسر جهان دارد.
حال این سوال مطرح است که آیا در میان درگیریهای جاری که در سراسر جهان شاهد آن هستیم، بارقهای از امید برای پایان جنگ وجود دارد؟ و هر کدام از ما چه نقشی می توانیم در ساختن جهانی عاری از خشونت و درگیری ایفا کنیم؟
پاسخ واضح است، صلح هرگز به یکباره و به طور کامل حاصل نخواهد شد. برقراری صلح جهانی؛ پیگیریهای فعال، ایجاد هماهنگی و همکاری بین دول مختلف و سازمانهای مردم نهاد را می طلبد، جایی که ما خواهان حفظ امنیت و آرامش برای همه انسانها باشیم. در طول سالیان مختلف افرادی که طرفدار برقراری صلح و پرهیز از خشونت بوده اند، هر یک در سطح توان خود، کلامشان را با ریتم دلنشین صلح همنوا کرده اند، اما این کافی نیست. برای برقراری صلح در مناطق مختلف جهان، صحبت کردن از مضرات جنگ و آسیبهای آن گام اول حرکت است. برای داشتن دنیایی عاری از جنگ و خشونت و برپایه صلح و آشتی در سرتاسر این کره خاکی، ما نیازمند قوانینی هستیم که بتوان بر پایه آن اقدام کرد و طرحی نو در جهان انداخت.
بایسته است که باور داشته باشیم در این مسیر همدلی جوامع و توجه به ارزشهای اخلاقی بویژه راستی در گفتار و صداقت در عمل میتواند راهگشا باشد. حرکت در این مسیر که قطعا راحت و هموار نیست، نیاز به سربازانی با نوای صلح دارد. آنها که برای بهبود وضعیت هر جامعه پای در آن بگذارند و به ارتقاء سطح فرهنگی و اجتماعی همه اقشار آن در همکاری با دولتها اقدام کنند. نخبگان و بشردوستانی که دغدغه آنها ارائه راهکار در سطح منطقه ای و جهانی برای این هدف متعالی باشد. افرادی که بتوانند توجیه گران صلح باشند و از بروز جنگها پیشگیری کنند و با ایجاد تفاهم بین فرهنگهای مختلف، درک متقابل بین انسانها را به جای سوء تفاهم و تعصبات بومی افزایش دهند. البته که در این راستا باید از ابتکارات بشردوستانه افراد و ایده های خلاقانه از سرتاسر جهان استقبال کرد، و برای حصول بهبود وضعیت جهانی تلاش کرد. به عقیده نگارنده یکی از مهمترین راهکارها افزایش آگاهی عمومی در جوامع انسانی است. آنجا که هر انسانی بتواند تحلیل درستی از اهمیت صلح و مضرات جنگ ارائه دهد. جهان امروز در کنار نیروی نظامی خود، نیازمند سپاه صلح است تا سربازان آن برای ایجاد صلح و پیشگیری از جنگ اقدام کنند. ساختن تمدنهای باشکوه با صلح شروع میشود و چه زیباست آغاز حرکتی که هدفش برقراری شکوهمند صلح جهانی با هدف حفظ ارزشهای انسانی باشد. برای سرزمین کهن و متمدنی چون ایران و با وجود زنان و مردان نخبه، خردورز و شجاع شایسته است که برای تحقق این هدف والا اقدام کرده و با درایت عمل کنند.