-
وقتی مدیریت، جای تخصص را گرفت
- جوجیتسو ایران در هالهای از ابهام
وقتی مدیریت، جای تخصص را گرفت
نویسنده: مهدی رودگر، مربی ورزشهای رزمی
در سالهای گذشته، مسیر موفقیت جوجیتسو ایران بهواسطه مدیران و مربیان کارآزموده و قهرمانان دلسوزی شکل گرفت که با تجربه داخلی و بینالمللی، بنیان یک ساختار قدرتمند را ایجاد کرده بودند.
گویای خبر – اما پس از استقلال انجمن، آفتی به نام مصلحتگرایی فردی و رابطهمحوری وارد بدنه تصمیمگیری شد.
مدیریت جدید انجمن، بدون پیشینه مؤثر در جوجیتسو و بدون کسب مدال معتبر جهانی، کوشید با تکیه بر عناوین غیرشفاف و ادعاهای سازمانی برای خود جایگاهی ایجاد کند؛ ادعاهایی مانند انتساب به مقامات نظامی یا عناوینی که صحت آنها از اساس محل سؤال است. همین تصویرسازیها زمینه را برای جلب حمایتهای اداری فراهم کرد و در نهایت مدیریت این رشته مهم به فرد و گروهی واگذار شد که فاقد پشتوانه فنی لازم بودند.
هزینههایی که صرف پیشرفت نشد
وجود دفتر انجمن با دو کارمند، حقوقهای بالا، پاداشهای سلیقهای و مخارج ثابت در حالی ادامه دارد که بسیاری از ورزشکاران حتی از حداقل حمایت فنی و تجهیزاتی بیبهره هستند. مبالغی که طی این مدت صرف تبلیغات، رزومهسازی و ایجاد ظاهر «پرکار» شده، نهتنها به توسعه رشته کمک نکرده، بلکه فاصلهای عمیق بین مدیریت و بدنه ورزش ایجاد کرده است.
اگر قرار بود این مجموعه، استقلال و هویت واقعی داشته باشد، بهتر بود عنوانی شفاف و رسمی برای آن در وزارت ورزش ثبت میشد؛ نه آنکه ساختار فعلی با عنوان نامشخص، بار مالی و تشکیلاتی را بیش از پیش بر دوش ورزشکاران بگذارد.
ناکامی ریاض ۲۰۲۵؛ نشانهای از بحران ساختاری
نباید تصور کرد که شکستهای ریاض یک اتفاق مقطعی یا نتیجه اشتباهات فنی محدود بوده است. این ناکامی پیدرپی ادامه همان روند نادرست مدیریتی است؛ روندی که:
– ظرفیتها و پیشکسوتان رشتههای مادر جوجیتسو را نادیده گرفت
– مربیان کارآزموده و تیمهای متخصص را کنار گذاشت
– به جای تقویت سبکهای داخلی، مسیر حذف و تضعیف آنها را دنبال کرد
– ساختار تصمیمگیری را از فنی به تبلیغاتی تغییر داد
نتیجه این رویکرد، حذف تدریجی چهرههای باارزش و میدان دادن به نفراتی است که تجربه و سابقه لازم برای مدیریت فنی این رشته را ندارند.
نقش مشاورانی که مسوولیتپذیر نیستند
یکی از چالشهای مهم، حضور برخی بازنشستگان وزارت ورزش بهعنوان مشاور در انجمن است. مشاورانی که بیشتر نگاه اداری داشته و گاهی تصمیمهایشان نه به نفع جوجیتسو، بلکه برای منافع شخصی، ارتباطات بیرونی یا حتی آینده فرزندانشان در خارج از کشور بوده است.
توصیههای این گروه ـ که هیچ مسوولیت مستقیم در نتایج فنی ندارند ـ عملاً ساختار تصمیمگیری را منحرف کرده و بر روند افت کیفی تأثیر منفی گذاشته است. چنین مداخلاتی نه به نفع ورزشکاران است و نه به سلامت مدیریتی رشته کمک میکند.
راه نجات جوجیتسو ایران چیست؟
راهحل روشن و مشخص است:
– سپردن مدیریت انجمن به یک فرد بیطرف، متخصص و دارای سوابق معتبر
– تدوین و ثبت یک هویت سازمانی و لوگوی مستقل برای انجمن
– بازگشت به مسیر تخصصمحوری و کاهش مداخلههای غیرورزشی
– بهرهگیری واقعی از ظرفیت پیشکسوتان، مربیان برجسته و تیمهای فنی
– ایجاد شفافیت مالی و پایان دادن به هزینههای غیرضروری
تا زمانی که مدیریت فعلی با ساختار غیرتخصصی و تصمیمگیری شخصمحور باقی بماند، فاصله میان مدیران و مربیان بیشتر خواهد شد و آسیبهای جبرانناپذیری به بدنه جوجیتسو کشور وارد خواهد شد. این یعنی پایان اقتدار یک رشته که روزی قهرمان آسیا بود.




