«تاسیان» ملودرامی میان نوستالژی و تحریف
سریال «تاسیان» به نویسندگی و کارگردانی تینا پاکروان تلاش میکند درامی عاشقانه را در بستر سیاسی و پرتنش دهه ۵۰ ایران روایت کند. اما آیا این تلاش موفق بوده یا سریال در دام زیباییهای بصری گرفتار مانده و از واقعگرایی تاریخی فاصله گرفته است؟
به گزارش گویای خبر، «تاسیان» روایتگر رابطهای میان خسرو، مأمور ساواک، و شیرین، دانشجویی بازداشتشده است؛ عشقی ممنوعه که در بستری از تحولات سیاسی و اجتماعی دهه ۵۰ شمسی شکل میگیرد. سریال تلاش دارد عشق را نه در لحظههای پرشور، بلکه در تضادها و موقعیتهای تلخ معنا کند.
از نظر طراحی صحنه و لباس، تاسیان یکی از قویترین تولیدات شبکه نمایش خانگی است. بازسازی تهرانِ دهه ۵۰، ترکیب رنگهای نوستالژیک و قابهای دقیق تصویربرداری، حس دوران گذشته را بهخوبی القا میکند. با این حال، این تصویرها گاهی بیش از حد فانتزی و صیقلی هستند، تا جایی که برخی منتقدان از آن بهعنوان «باربیلند تاریخی» یاد کردهاند.
در سطح شخصیتپردازی، بازی هوتن شکیبا در نقش خسرو مورد تحسین قرار گرفته است. شخصیت او دچار کشمکشهای روانی و اجتماعی عمیقی است: از یکسو وابسته به نظام امنیتی و از سوی دیگر، گرفتار در تله عشقی پرشور. شیرین نیز نماینده نسل معترض و آزادیخواه است، اما رابطه میان آنها بیشتر به نمایش قدرت و کنترل میماند تا یک عاشقانه سالم.
از مهمترین نقاط ضعف سریال، تحریف تاریخ و تلطیف چهره ساواک است. در حالیکه اسناد تاریخی از خشونت و سرکوب گسترده در دوران پهلوی خبر میدهند، در تاسیان تصویری انسانی، گاه حتی شریف، از مأموران امنیتی ارایه شده است؛ روایتی که نهتنها بیطرف نیست، بلکه گاه گمراهکننده نیز هست.
در بخش روایت درام، با وجود شروعی قوی، داستان در قسمتهای میانی افت میکند. ریتم کند، فقدان گرههای قوی روایی و موقعیتهای تکراری، از جمله ضعفهایی هستند که تماشاگر پی گیر را با چالش روبهرو میکنند.
تاسیان با وجود تمام جذابیتهای بصری و بازیهای نسبتاً قابل قبول، در روایت تاریخی و اجتماعی خود دچار ضعف است. برای مخاطبانی که به دنبال درام عاشقانه در فضای نوستالژیک هستند، این سریال گزینهای سرگرمکننده است؛ اما اگر انتظار یک روایت عمیق و مستند از تاریخ معاصر را دارید، تاسیان ممکن است ناامیدتان کند.