کسب و کار حلال، آثار و برکات و توجهات خاص الهی را شامل حال افراد خواهد کرد.
گویای خبر – یکی از نکات مهم و حایز اهمیت در بحث کسب و کار، فقط به دست آوردن مال و پول نیست، بلکه از جمله امور مهم، پرهیز بندگان خدا از بیکاری و گذران عمر به بطالت و کسالت است. صرف مشغول بودن به کار و تلاش کردن، از امور مطلوب و دارای اهمیت است؛ زیرا نفس انسان اگر مشغول به کار صحیح و خیر نباشد، انسان را به انجام کارهای ناصحیح و شر میکشاند.
کار و تلاش انسانها، مایه آبادی شهرها و روستاها و حافظ عزت و شرف انسان و از عوامل مؤثر در سعادت و خوشبختی اوست؛ به شرطی که انگیزه کار و به دست آوردن مال، تأمین معاش خود و خانواده و بستگان یا بالا بردن سطح زندگی آنان باشد. ولی اگر مقصود از کار و تلاش، ثروت اندوزی و جمع مال برای فخرفروشی و برتریجویی باشد، نه تنها چنین کار و مالی مقدس نیست، بلکه صاحب چنین کاری هم مورد نکوهش واقع میشود.
هدف انسانها از کسب و کار، با هر عنوانی و به هر شکلی که باشد، خود «پول» به عنوان سکه یا تکه کاغذ یا پر شدن مجازی و الکترونیکی حسابِ بانکی نیست. قطعاً انسان از تلاش در جهت کسب مال، به دنبال هدف مهمی در زندگی خویش است و آن «رفاه و آرامش» است و اگر به دنبال پول هم هست، در حقیقت به این جهت است که پول را ابزار و پلی برای رسیدن به رفاه و آرامش میداند.
با تأمل و دقت در همین مسأله و این که باید بین پول و رفاه و آرامش، تفاوت قایل شد؛ راز مهمی در سبک زندگی انسان آشکار میشود و آن این که «پول همیشه و به طور یک قضیه عقلی و منطقی، آرامش آفرین نیست.» بلکه در بسیاری موارد، پول و ثروت نه تنها آرامش به همراه ندارد، بلکه موجب آشفتگی و پریشانی میشود.
کسب و کار و تلاش به طور طبیعی باعث رسیدن انسان به پول میشود، اما انسان چون معمولاً بین پول و آرامش تفاوتی نمیبیند و بلکه پول را عین آرامش مشاهده میکند، برای رسیدن به پول و ثروت از هر راه، حتی راههای خلاف و غیرقانونی و غیرشرعی اقدام میکند. اما از تلاش برای آماده ساختن زمینههای آرامش غفلت میکند. به همین دلیل، در بسیاری موارد، پول دارد، اما آرامش ندارد!
آرامش واقعی و حقیقی، نه زاییده و نتیجه ثروت، که تنها و تنها دست خداست و تنها از ناحیه او افاضه میشود. هر آرامش دیگری که تصور شود، خیالی و توهمی است و در واقعیت و حقیقت و روح زندگی انسان تأثیر مثبت نخواهد داشت.
* گاهی مشاهده میشود برخی افراد به بهانه این که سالها در رشته خاصی زحمت تحصیل کشیده و با زحمات طاقتفرسا مدرک آن را به دست آوردهاند و اکنون موقعیت شغلی مناسب با آن مدرک را پیدا نکردهاند، تن به بیکاری داده و به هیچ وجه حاضر به مشغولیت و کسب و کار در موقعیت دیگری نیستند و چون از انجام کاری که برایشان فراهم است (هر چند مناسب شأن اجتماعی آنان نیست) خجالت میکشند، هم سر بار خانواده و جامعه خویش شدهاند و هم خانواده خود را دچار زحمت و تحمل تنگدستی در زندگی نمودهاند.
* کار کردن خوب است و امید به خدا داشتن، خوبتر و انسان باید هر کاری میکند، خیر را از خدا بخواهد و در تجارت و کسب و کار باید این یک اصل باشد و گمان نکند که کارش موجب میشود تا او به خیر دست یابد، بلکه این خیر از سوی خداوند میرسد. آنچه کاسب از مردم میستاند، پول است. اما روزی فقط در دست خداست. این نکته از کلیدی ترین آداب تجارت و کسب و کار است.
* رأفت و محبت باید سرلوحه یک کاسب باشد و بدین وسیله با جلب رضایت خدا، به کسب و کار خویش رونق دهد. تندی و نامهربانی موجب تنفر و دوری مشتریان و بیرونق شدن کسب و کار میشود. امروزه از این مورد، به مشتری مداری یاد میکنند.
* کاسب از صبح تا شب با انواع اخلاق مشتریان رو به رو میشود و هر کسی اخلاق خاص خود را دارد. بنابراین باید خوش اخلاق و مردم دار باشد و خوشرویی و خوش خلقی با مشتریان را شعار همیشگی خویش قرار دهد.
* فروشنده باید با خریداران، با عدل و انصاف و مساوات رفتار نماید. انصاف فروشنده، سود پایدار او را در پی دارد و مشتریان را در بلندمدت جذب او میکند. فروشنده نباید از شرایط خاص بازار یا مشتری، مثل ایام شلوغ یا ناآگاهی مشتری سوء استفاده کند.
* از مهمترین آداب خرید و فروش، مراعات انصاف است. به این معنا که در معامله به گونهای عمل شود که هم خریدار و هم فروشنده، از معامله سود ببرند و این گونه نباشد که سود یکی بسیار بیشتر از دیگری باشد؛ چرا که واژه انصاف از نصف گرفته شده است. هم چنین از انصاف است که به سود کم راضی باشند و بر قیمت اضافه نکنند. بنابراین گران کردن قیمت کالا به دو برابر قیمت خرید، دور از انصاف است. البته شکی نیست که در انجام معامله، بهای حمل و نقل و امور دیگر متعارف برآورد شده و روی کالا کشیده میشود.
* معامله نسیه، یکی از اقسام رایج در معاملات است که گریزی از آن در برخی موارد نیست. اگر کسی به شما بدهکار شد و زمان ادای بدهی فرا رسید، ولی بدهکار در شرایطی نبود که توانایی ادای دین را داشته باشد، به او مهلت دهید و مثلاً بلافاصله چک او را برگشت نزده و به اجرا نگذارید. این از مهمترین اصول اخلاقی کسب و کار است.
* چنان چه خریدار، در معاملهای پشیمان شد و عذر موجهی برای پس دادن کالای خریداری شده داشت، فروشنده باید معامله را فسخ کند. درج این عبارت که «جنس فروخته شده، پس گرفته نمیشود» به دور از آداب تجارت و کسب و کار است و موجب زدودن برکت از مال و دارایی و آن معامله میشود.
* کالا را نباید به گونهای زینت داد که عیب آن پوشیده شود. فروشنده باید عیب کالا را بیان کند تا خریدار در انتخاب کالا مختار باشد.
* بهتر است انسان در معامله با دیگران، روزی دهنده را فقط خدا بداند و اگر توانایی پرداخت پول یا تحویل جنس را ندارد، به قصد جلب مشتری یا… وعده بیهوده ندهد.
* شایسته است در خرید و فروش، سختگیری نشود و آسان گرفته شود؛ به ویژه در خریدهایی که به عنوان قرضالحسنه است، چون ایجاد چنین تسهیلاتی موجب برکت و وفور نعمت میشود.
* امانتداری، سرمایه اصلی کاسب و تاجر است. او میداند که خداوند بر کارهایش علم و آگاهی دارد و مراقب اوست؛ با این باور و ذهنیت، از او در آشکار و پنهان میترسد.
* معامله و کسب و کار، از جمله مواردی است که ریسک بالایی دارد و به همین جهت، توکل فراوان میطلبد. شجاعت در کنار تدبیر و عقلگرایی، اصول کسب و کار را تشکیل میدهد.
* شایسته است که فروشنده و خریدار، مال دیگری را کمتر بگیرد و مال خود را زیادتر بدهد. از همین رو، تجارت کردن در موردی که شخص بتواند به وسیله تجارت، به نیازمندان نفعی برساند، امری نیکو شمرده شده است.
* در تجارت و کسب و کار باید اندازه پول و جنس، معین و معلوم باشد؛ در غیر این صورت و در حالت مجهول بودن مورد معامله، به تجارت خلل وارد میشود.
* کاسب و تاجر باید همه چیز را در حد اعتدال رعایت کنند. بیخوابی در تجارت و شب تا صبح بیدار ماندن برای خرید و فروش، جایز و روا نیست و به دور از آداب تجارت است.
* تاجر و کاسب باید از گرفتن سود از خریداران خودداری کنند. ولی میتوانند به هنگام احساس نیاز، به اندازه مخارج روزانه خود و خانوادهشان سود دریافت کنند. اگر فروشنده به کسی وعده احسان و ارفاق داده است، شایسته است از او سود دریافت نکند یا به حداقل سود اکتفا کند یا چنین قولی را به خریدار ندهد.
* از آداب تجارت است که تاجر در ورود به بازار برای شروع تجارت، نسبت به دیگران سبقت و پیشی نگیرد و سعی کند پس از تأمین مخارج روزانه خود، زودتر از سایر تجار به کسب خود خاتمه داده و بازار را ترک نماید. انسان نباید همه وقت خود را به تجارت اختصاص دهد. اکنون برخی از تجار و مردم، بیشتر وقت خود را به جای تفریح و استراحت، در بازار میگذرانند.
* انسان در طلب رزق و روزی باید میانه رو باشد، نه تنبلی و سهلانگاری کند و نه حرص بورزد. حرص و آزمندی، انسان را گرفتار جمع آوری مال و بهرهجوییهای مادی میکند. بر تاجر و کاسب لازم است که قناعت پیشه کند و حرص جمعآوری مال، او را از انصاف دور نکند.
* از جمله آداب تجارت و کسب و کار این است که از معامله با اشخاص پست و کسانی که بدی در حق آنان تأثیری نداشته، خودداری کرد.
* تاجر و کاسب نباید در وزن و پیمانه بیتفاوت باشد، به نحوی که از لحاظ زیاده و نقصانی منتهی به حرام شود.
* امروزه عدهای از فروشندگان، با استفاده از ابزارهای فریبنده، کالای نامرغوب یا معمولی خود را مرغوب و برتر نشان میدهند و موجبات فریب خریدار را فراهم میآورند. معامله و کسب و کار بر پایه دروغ و پنهان کاری و ضرر به دیگران، باطل و حرام است.
* کسب مال حرام، تنها به دزدی، خوردن مال یتیم، ربا، کمفروشی و گرانفروشی اطلاق نمیشود. اگر کسی در محیط کار خود، با توجه به حقوقی که دریافت میکند، فعالیت نداشته باشد، در جهت کسب مال حرام قدم برداشته است. کمفروشی مختص کسبه بازار نیست، بلکه در همه مشاغل، کمفروشی قابل تصور است؛ از کارمند اداری گرفته تا مهندس یک پروژه و معلم و مدرس و هر کسی که با ارباب رجوع سر و کار دارد.
* احتکار و انبار کردن مواد غذایی مورد نیاز و ضرورت مردم، برای گران شدن و بالا رفتن قیمت آن، حرام است. بازاری، واسطهای است تا کالا به شکل ارزان در اختیار خریدار قرار گیرد و کمک میکند تا تولیدکننده با خیالی آرام و آسوده تولید کند و خدمات بازاری آن را به دست مصرفکننده برساند. مصرفکننده نیز با خیالی آسوده از بازاری میخرد و میداند که او انصاف و عدالت را در جنس و قیمت مراعات کرده است. اما کسی که در مقام واسطهگری و خدماترسانی، احتکار میکند یا بیش از اندازه بر مزد خدمات یا سود خود میافزاید که حتی از درآمدهای تولیدکننده بیشتر است، بدون آن که هزینه آن چنانی را متحمل شده باشد، چنین کسی از دایره عدالت و انصاف بیرون بوده است.
* برخی از فروشندگان، برای جلب نظر مشتری، دروغ میگویند و حتی برای فروختن یک کالا، از گفتن سوگند دروغ نیز ابایی ندارند. مثلاً میگویند: تمام شهر را بگردید، ارزانتر از اینجا پیدا نمیکنید! یا سوگند میخورند: در این جنس، سودی برای ما لحاظ نشده است یا اصلاً به قیمت خرید فروخته میشود.
* چانه زدن هر چند در حد اعتدال، مناسب و مطلوب است؛ اما مشاهده میشود که افراد در این مسأله، آفاتی را در معامله به وجود میآورند، مانند ایجاد کدورت و مشاجره یا حتی زمینهسازی برای دروغ و سوگند خوردن.
مأخذ: مجموعه فرهنگ عمومی و آداب شهروندی، علی شیرازی و همکاران، ناشر: عابداندیش، قم، جلد سیزدهم، چاپ اول، ۱۳۹۵٫
- نویسنده : حمیدرضا سلیمانی میگونی
Monday, 2 October , 2023