گویای خبر – شکل کلمات و شناخت ریشه آنها و تشخیص هم‌خانواده‌­ها یا کلمات مشتق می‌­تواند ما را به املای صحیح بسیاری از کلمات راهنمایی کند. نوشتن یکی از این واژه‌­ها به جای دیگری، نادرست اسـت.

در ادامه مباحث درست‌نویسی، به کلماتی که املای یکسانی داشته، ولی با هم تفاوت حرکتی دارند و نباید به جای هم به کار برده شوند؛ خواهیم پرداخت:

آخِر: پایان، سرانجام آخَر: دیگر، دیگری
اَتباع: جمع تبع، به معنی پیروان؛ جمع تبعه، به معنی شهروندان اِتباع یا اِتّباع: پیروی کردن یا تقلید
اَخبار: جمع خبر، خبرها اِخبار: خبر دادن، آگاه‌کردن
اَعمال: جمع عمل، کار­ها، کردارها اِعمال: عملی کردن، به کار بستن
اَنعام: نام سوره‌ای در قرآن، جمع نعیمه، چهارپایان اِنعام: نعمت‌­ها، بخشش
انگُشت: عضو بدن انگِشت: محصولی که از احتراق غیرکامل نباتات خشبی حاصل می‌شود، ذغال
اُولی: نخست، نخستین اَولی: صفت تفصیلی، سزاوارتر، صواب­‌تر
پِرِس: فشار پُرس: واحد وعده غذایی
پَست: دون، ذلیل، فرومایه پُست: نامه‌رسانی، پیک
تَنگ: متضاد گُشاد تُنگ: کوزه، شیشه
جِنان: جمع جنت، بهشت‌­ها، باغ‌ها جَنان: دل، قلب، درون چیزی
چِرا: کلمه پرسشی چَرا: از مصدر چریدن
چَک: سیلی، کشیده چِک: کشوری در اروپا (جمهوری چک)، بررسی کردن، حواله
حُکم: فرمان، رأی محکمه حَکَم: داور حِکَم: جمع حکمت، پندها و اندرزها
خاتَم: انگشتری، یک هنر قدیمی سنتی خاتِم: تمام‌کننده، پایان­بخش
خَلط: اختلاط، معاشرت خِلط: آب بینی
دَماغ: بینی دِماغ: مغز سر، مُخ
دوران: جمع دوره، دوره‌ها، زمان‌ها دَوَران: چرخش، گردیدن
رَبّ: خدا، آفریدگار رُب: نوعی خوراکی
رَستن: نجات، رهایی یافتن رُستن: روییدن، رشد کردن
زَوار: خاک نرم و ماسه‌ای کف رودخانه زُوّار: جمع زایر، زیارت‌کنندگان
سَروَر: بزرگ، پیشوا سُرور: خوشحالی، شادی
سَفَر: بیرون رفتن از وطن سِفِر: کتاب
سَمت: جهت، سو، طرف سِمَت: عنوان شغل، جایگاه
صَدیق: دوست یکرنگ، یار مخلص صِدّیق: همواره راستگو و درست‌­کردار
طَرَف: جانب، سو طَرف: گوشه، کناره
طُرفه: چیز نادر و شگفتی­آور، سخن نغز، نکته جالب طَرفه: یک بار جنباندن پلک (طَرفه­العین: یک چشم به هم زدن)
عَجَب: ریشه تعجّب، شگفتی عُجب: خودپسندی، غرور
عِدّه: تعداد، شمار، جمعیت، مدت صد روز بعداز طلاق زن عُده: ساز و برگ، انداختن تور در دریا به قصد ماهیگیری
عِرق: رگ، رگ و ریشه عَرَق: نام عمومی نوشیدنی‌های الکلی که از تقطیر انواع میوه‌ها به دست می‌آید.
عَلَوی: منسوب به حضرت علی علیه­السلام عُلوی/عِلوی: بلند، والا، مربوط به عالَم بالا، آسمانی
عَمّان: پایتخت کشور اُردن، جمع عَمّ، برادران پدر عُمان(بدون تشدید): دریایی در جنوب شرقی ایران
عُمران: آبادانی، آبادسازی، ساخت‌وساز عِمران: نام پدر حضرت موسی(ع)

 

  • نویسنده : مریم زارع پستکی زاد کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی