گویای خبر –  ابوریحان محمد بن احمد بیرونی خوارزمی، دانشمند پرآوازه ایرانی، در حومه (بیرون) شهر کاث، مرکز امارت خوارزم، در سوم ذیحجه سال ۳۶۲ قمری متولد شد و بدین سبب، او را «بیرونی» لقب داده‌اند. او ۲۵ سال ابتدای زندگی خود را در شهر کاث گذراند و در آنجا به آموختن علوم فقه و الهیات، ریاضیات و نجوم مشغول شد. ابوریحان در این مدت از محضر دانشمندی چون بونصر عراقی بهره‌مند شد. وی در دوران جوانی با ابن‌سینا که در آن زمان نوجوان بود، مکاتبه داشته است. برخی از این مکاتبات که مربوط به فلسفه بوده، هنوز باقی مانده است.

نخستین فعالیت علمی بیرونی، رصدی در حدود سال ۳۸۰ قمری است که البته ابزارهای وی از دقت چندانی برخوردار نبود. وی در سال های ۳۸۴ و ۳۸۵، رصد دیگری در یکی از روستاها در نزدیکی کاث با ابزارهایی به مراتب دقیق تر انجام داده که به همان نتایج سال ۳۸۰ رسیده است. در سال ۳۸۷ نیز بار دیگر در کاث، خسوفی را رصد کرد.

ابوریحان در کاث، پس از تغییر حکومت، امید داشت که بتواند در زادگاه خود به فعالیت بپردازد. اما گویا نتوانست چنان که باید و شاید از حمایت خوارزمشاهیان برخوردار شود و به ناچار زادگاه خود را ترک کرد.

ابوریحان در جرجان، نزد قابوس بن وشمگیر زیاری رفت و احتمالاً در حدود سال ۳۹۱، کتاب «آثارالباقیه»، نخستین اثر مشهور خود را به رشته تحریر در آورد. البته دست کم تا سال ۴۲۷، تصحیحاتی در آن صورت دارد و مطالبی را نیز بدان افزود.

بی‌توجهی‌های قابوس از یک سو و جاذبه بازگشت به زادگاه، برخورداری از حمایت پادشاهی دانش دوست و هم‌نشینی با برجسته‌ترین دانشمندان آن روزگار جهان اسلام، همچون ابوسهل مسیحی، ابوالخیر خمار، ابن سینا و… بیرونی را بر آن داشت که جرجان را به قصد گرگانج ترک کند.

ابوریحان، ۷ سال به ابوالعباس خوارزمشاه خدمت کرد و از برجسته‌ترین مشاوران او به شمار می‌رفت.

وی در سال های ۴۰۶ و ۴۰۷، فرصتی کوتاه برای پرداختن به کار رصد پیدا کرد. در ۴۰۷ قمری، مأمون به دست سرداران سپاهش کشته شد و محمود نیز سال بعد، گرگانج را تصرف کرد و هنگام بازگشت، بیرونی را نیز با خود به غزنه برد. در این هنگام، بیرونی بسیار تهی دست زندگی می‌کرد و با آنکه پس از چندی تا حدی از حمایت محمود برخوردار و روزگارش بهتر شد، اما روابطش با وی هرگز چنان که باید بهبود نیافت. ابوریحان در این سال‌ها به نگارش تحدید «نهایات الاماکن» مشغول بود.

بیرونی پس از رصد خورشیدگرفتگی ذیقعده ۴۰۹، از جمادی الاول ۴۱۰ سلسله رصدهای مختلف را در غزنه آغاز کرد که تا ۴۱۲ به طول انجامید. رصد انقلاب تابستانی در ۴۱۲، آخرین رصد بیرونی به شمار می‌آید. بیرونی، پس از این رصد، محمود غزنوی را در جریان لشکرکشی به هند همراهی کرد؛ اما همچنان روزگار را به بدی می گذراند، زیرا در فهرستی از رنج‌های بی‌شمار خود پس از رسیدن به سن ۵۰ سالگی (یعنی پس از ۴۱۲ قمری) یاد کرده است.

ابوریحان در جریان لشکرکشی‌های متناوب محمود به هند که تا سال ۴۱۷ طول کشید، با کوششی پی گیر، زبان سانسکریت را که کلید گنجینه معارف هندوان بود، فراگرفت و با برقرار ارتباط با دانشمندان و عالمان دینی هند، اطلاعاتی بسیار گرانبها از این سرزمین به دست آورد.

بیرونی در سال ۴۲۰ قمری، کتاب مهم «التفهیم لاوائل صناعه التنجیم» را به دو زبان عربی و فارسی نوشت که روایت فارسی آن، از کهن‌ترین متون فارسی علمی و کهن‌ترین متن ریاضی- نجومی فارسی موجود به شمار می‌رود.

پس از درگذشت محمود و بر تخت نشستن مسعود، بیرونی کتاب «تحقیق ماللهند» را به پایان رساند. مسعود غزنوی، پس از رسیدن به سلطنت، بسیار به بیرونی ارج می نهاد و او نیز به نشانه سپاس‌گزاری، کتاب «القانون المسعودی» را که دانشنامه‌ای از آگاهی‌های نجومی آن دوران بود، به نام وی تألیف کرد. بیرونی در سال ۴۲۷، رساله‌ای درباره آثار رازی نوشت و در پایان، فهرست آثار خود را نیز به آن اضافه کرد.

ابوریحان، در زمان حکومت مودود بن مسعود در سال های ۴۳۳ تا ۴۴۱ قمری، نیز از حمایت پادشاه غزنوی برخوردار بود و دو کتاب «دستور» و «الجماهر» را به نامش تألیف کرد. بیرونی، روزگار جانشین مودود را نیز درک کرده و درگذشت وی پس از سال ۴۴۲ قمری بوده است. از این تاریخ به بعد، هیچ خبری از بیرونی در دست نیست و به نظر می‌رسد که چندان پس از این ایام، نزیسته باشد.

دیدگاه ابوریحان بیرونی درباره پژوهش‌های علمی موجب شد که وی از پیشگامان پژوهش‌های محض در جهان اسلام باشد. تحقیقات وی درباره احکام نجوم و نیز پژوهش‌های وی در مورد تاریخ و آداب و رسوم ملل مختلف (در الاثار الباقیه و تحقیق ماللهند)، از بارزترین و نخستین نمونه‌های این‌گونه تحقیقات به شمار می‌رود. بیرونی با داشتن ابزارهای لازم و پژوهش‌های ژرف در تاریخ (به ویژه تاریخ علوم) بر نظریه‌های علمی زمان خود و سیر تکاملی آنها تسلط یافته بود و می‌توانست از هرگونه آگاهی که به دستش می‌رسید، بهره فراوان ببرد.

ابوریحان در شاخه‌های مختلف علوم پایه نیز فعالیت‌های چشمگیری داشته است؛ از جمله فیزیک (انجام چندین آزمایش شامل محاسبه چگالی مطلق و نسبی چندین فلز و کانی)، کانی‌شناسی (کتاب الجماهر، با آزمایش‌های متعدد درباره خواص کانی‌ها و جواهرات گران بها و نیمه گران بها)، داروشناسی (کتاب الصیدنه)، هواشناسی و زمین شناسی و دیرین شناسی (کتاب الآثار الباقیه و دیگر آثار او)، ستاره شناسی (بسیاری از آثار او به ویژه القانون المسعودی) و سایر شاخه های علوم طبیعی (از جمله نظم ریاضی طبیعت)

شماری از آثار مهم بیرونی در زمینه‌های نجوم، احکام نجوم، ریاضیات و طبیعیات به قرار زیر است:

۱- الآثارالباقیه عن القرون الخالیه

۲- استخراج الاوتار فی الدایره بخواص الخط المنحنی الواقع فیها

۳- استیعاب الوجوه الممکنه فی صنعه الاسطرلاب

۴- المقال فی امر الظلال

۵- تسطیح الصور و تبطیح الکور

۶- التفهیم لاوائل صناعه التنجیم

۷- تحدید نهایات الاماکن لتصحیح مسافات المساکن

۸- الدرر فی سطح الاکر

۹- الصیدنه فی الطب

۱۰- القانون المسعودی

زادروز ابوریحان بیرونی در ایران به نام «روز مردم شناسی» نام‌گذاری شده است.

 

  • نویسنده : مریم زارع پستکی زاد