در عصر حاضر، شبکه خویشاوندی و خانواده گسترده به علت تنزل موقعیت و از میان رفتن بسیاری از کارکردهای آن، از اعتبار و جایگاه درخوری برخوردار نیست و کاستی‌های فراوانی را نشان می‌دهد.

گویای خبر – در گذشته، شکل خانواده گسترده، مهم‌ترین شکل معمول خانواده‌ها بود و اعضای آن به راحتی از حال یکدیگر مطلع می‌شدند و به راحتی از آثار مثبت روابط خویشاوندی بهره‌مند بودند. خانواده گسترده، خانواده‌ای بود که در آن چند نسل با یکدیگر زندگی می‌کردند. گسترش خانواده به طور عمودی با ورود عروس به خانه مرد یا به طور افقی با افزوده شدن یک خویشاوند جدید صورت می‌پذیرفت.

امروزه به دلیل تغییرات اجتماعی و اقتصادی، خانواده گسترده اهمیت و رواج گذشته را از دست داده و خانواده هسته‌ای متشکل از زن و شوهر و احتمالاً فرزند یا فرزندان، جایگزین آن شده است که با جامعه جدید صنعتی نیز سازگارتر است.

با گسترش خانواده هسته‌ای و از میان رفتن خانواده گسترده و دور شدن فاصله‌ها، روابط خویشاوندی نیز تحت تأثیر این شرایط قرار گرفته و ارتباط بین آن‌ها نسبت به گذشته، کمرنگ شده است.

به اعتقاد برخی محققان، فروپاشی خانواده گسترده در بسیاری از مناطق جهان بر اثر وقوع برخی تحولات تمدنی و از میان رفتن بسیاری از آثار و کارکردهای آن در عرف سنتی و در نتیجه، غلبه الگوی هسته‌ای خانواده (به عنوان مناسب‌ترین و مطلوب‌ترین الگوی خانواده در نظام صنعتی) موجب شده است که اعضای شبکه خویشاوندی نسبت به تجدیدنظر در بهبودی آن و ترمیم این وضعیت، با بی‌مهری و بی‌توجهی عمل نمایند. فهم و تبیین بسیاری از مشکلات موجود این شبکه و چاره‌جویی برای رفع آن و نیز درک چرایی فرو کاستن تدریجی موقعیت آن در جامعه صنعتی جدید، از مباحث اجتماعی مهمی است که نباید از تحقیقات محققان و پژوهشگران به دور باشد.

امروزه بر اساس نگرش‌های نادرست و انتظارات و توقعات منفعت‌جویانه، انگیزه چندانی برای حرمت نهادن به تعلقات خویشاوندی و رعایت اقتضائات آن وجود ندارد. بارزترین اثر اجتماعی این انحراف، تضعیف پیوندها یا از هم گسیختگی روابط و تعلقات اجتماعی است که آثار مخربی دارد؛ آثاری که نقش عافیت زدای آن را در زندگی اجتماعی خود به وضوح شاهدیم که به تدریج به صورت انواع بیماری‌های گوناگون جسمانی و روانی دامن‌گیر ما می‌شود.

احساس طرد شدن و مورد عشق و علاقه دیگران نبودن و رنج دایمی از این مسأله بردن و اطمینان به این که دیگران به سردی و بدون محبت با او رفتار می‌کنند، آثار قطع ارتباط با دیگران است و از نشانه‌های افراد ناایمن و افسرده به حساب می‌آید. این در حالی است که یکی از نیازهای روانی انسان، نیاز به محبت است که انسان در هر دوره از زندگی و تحول و رشد، به آن نیازمند است. روابط فامیلی و معاشرت با خویشاوندان، بستر مناسبی برای برقراری تعاملات عاطفی و اظهار علاقه و محبت به یکدیگر و تأمین کننده همان نیازی است که خداوند در وجود انسان نهاده است.

بدون شک، یکی از مهم‌ترین عوامل در ارتقای انگیزه‌های افراد و ایجاد میل و رغبت زیاد در آن‌ها به رعایت آداب خویشاوندی، وجود کارکردهای اجتماعی، اقتصادی، امنیتی و… است که از این مسأله عاید افراد می‌شود.

بخشی از آثار و برکات این مسأله در حوزه فرد و بخشی از آنها در حوزه اجتماعی مطرح می‌شود؛ هم‌چنان که پاره‌ای از این آثار در دنیا و پاره‌ای دیگر در آخرت، نصیب انسان می‌شود. «صله رحم» مانند دیگر فضایل اخلاقی، درجه‌های متفاوتی دارد و با حداقل ارتباط که همان رفت و آمد خانوادگی یا سلام کردن است، آغاز می‌شود و با مهرورزی بیشتر از طریق رفع مشکلات و نیازمندی‌های خویشان به وسیله همکاری و مشارکت در زمینه‌های مختلف و کمک‌های عاطفی، مالی و جانی تکامل می‌یابد. بدیهی است به میزان تقویت و گسترش این ارتباطات در عمق و سطح، آثار و برکات وسیع‌تری نصیب فرد و جامعه می‌شود.

برای تعیین ارزش افعالی که به زندگی اجتماعی مربوط می‌شود، اصولی را در نظر می‌گیرند و معیار سنجش و ارزش‌گذاری رفتارهای اجتماعی قرار می‌دهند. این اصول بر اساس بینش عقلانی و توجه به واقعیاتی که در زندگی اجتماعی وجود دارد، استنباط می‌شوند.

– کسی که مورد ناسپاسی قرار گیرد، ممکن است فشارهای روحی- روانی، وی را به واکنش‌های نامناسب با خویشان وادارد.

– فشار روانی و تنگنای روحی در چنین موقعیتی، به جهت احساس خسارتی است که فرد پیدا می‌کند؛ چرا که وقتی به جای قدردانی و توجه، با بی‌مهری و ناسپاسی رو به رو می‌شود، خود را مانند فروشنده‌ای می‌بیند که کالایی را فروخته، اما پول آن را دریافت نکرده است. در حقیقت، فرد بر اساس معادله «احسان = سپاس» وضعیت را ارزیابی می‌کند و وقتی قدردانی و سپاس طرف مقابل را دریافت نمی‌کند، دچار احساس ناکامی می‌شود. در چنین وضعیتی، این احساس ناکامی، فشار روانی تولید می‌کند.

– چون در درستی معادله «احسان = سپاس» تردیدی نیست، تغییر را باید در جای دیگری صورت داد. به این بیان که این احسان دو طرف دارد: احسان کننده و احسان‌شونده که هر دو انسان هستند و احسان‌کننده، یک طرف معادله و احسان‌شونده که نزدیکان هستند، در طرف دیگر قرار دارد. در حقیقت، این معادله «احسان به خویشان = سپاس خویشان» است.

– با توجه به نقش فراوانی که صله رحم در ابعاد مختلف وجودی و حیات اجتماعی انسان دارد، حق خویشی در هیچ شرایطی قابل سقوط نیست.

– امروزه با یک تلفن کردن یا فرستادن پیامک می‌توانیم از حال همدیگر آگاه شویم.

– هر چه دید و بازدیدها ساده‌تر و بدون تشریفات باشد، به همان اندازه هم میهمانی‌ها بیشتر می‌شود و صفا و صمیمیت را به ارمغان می‌آورد.

– شناخت احسان دیگران و سپاس‌گزاری در برابر آن، یکی از پایه‌های صمیمیت و از عوامل تأثیرگذار بر موفقیت و رضایت از روابط فامیلی است. سپاس‌گزاری سبب می‌شود که عاطفه مثبت بیشتر و عمیق‌تری میان نزدیکان برقرار شده و در نتیجه موجب می‌شود که محبوبیت به وجود آمده، زمان بیشتری پایدار بماند.

– همه افراد فامیل باید به توانمندی لازم برای شناخت احسان همدیگر، دست یابند. برای کسب مهارت در شناخت احسان و نیکی هم لازم است که اولاً نگاه منفی‌گرا به نگاه مستحکم تبدیل شود. ریشه مشکل اینجاست که نظام شناختی و ارزیابی برخی افراد، صرفاً منفی یاب است و توان درک چیزی جز بدی و زشتی را ندارد. اینجاست که احسان طرف مقابل دیده نمی‌شود و فقط نقل منفی او مورد توجه قرار می‌گیرد که نتیجه‌ای جز نفرت ندارد. این منطق باید تغییر کند و سیستم ارزیابی فرد، مثبت یاب شود. ثانیاً باید نکات مثبت و احسان‌های بستگان، یادآوری شود. گاه ممکن است که فرد، با این که متوجه احسان شده، به مرور زمان دچار غفلت شود و آن را فراموش کند. از این رو لازم است که گذشته خویشاوندی با همان نگاه مثبت‌نگر مرور شود و خاطرات خوش آن روزها زنده شده و مجموعه خوبی‌ها شماره شود.

– در برابر احسان بستگان، واکنش‌های مختلفی را می‌توان نشان داد که یکی از آن‌ها، «مقابله برابر» است. یعنی خوبی خویشاوند را با همانند آن خوبی، پاسخ دادن.

– می‌توان خوبی فامیل را با خوبی بهتر از آن پاسخ داد. این همان چیزی است که با عنوان «تشکر» و «مقابله برتر» یاد می‌شود. تشکر کردن، با رفتار همانند انجام نمی‌شود.

– نیکی و احسان به دیگران، همانند غل و زنجیری است که انسان را در بند می‌کشد و جز به وسیله مقابله برابر یا برتر نمی‌توان از آن‌ها رها شد.

در همین راستا، ۳۰ آذرماه، مصادف با آخرین روز پاییز، شروع زمستان و شب یلدا، با عنوان «روز ترویج فرهنگ میهمانی و پیوند با خویشان» در تقویم رسمی کشور نام‌گذاری شده است.

مأخذ: مجموعه فرهنگ عمومی و آداب شهروندی، علی شیرازی و همکاران، ناشر: عابداندیش، قم، جلد پانزدهم، چاپ اول، ۱۳۹۵٫

  • نویسنده : امیرمحمد سلیمانی