سند تحول بنیادین آموزش‌ و پرورش در دی ماه ۱۳۹۰ بنا به ضرورت های ساختاری و محتوایی نظام آموزشی و تعلیم و تربیت کشور توسط اعضای شورای عالی فرهنگی وقت به تصویب رسید و نیز در اسفند ماه همان سال هم برای اجرا، ابلاغ شد.

متاسفانه این سند ارزشمند پس از یک دهه پر فراز و نشیب در غبار اختلافات سیاسی ، اجرایی و تغییر و تحولات پر شتاب مدیریتی این حوزه به محاق رفته است. البته با گذشت یک دهه از عمر این سند که بارقه امید را به افکار عمومی و نیز احساس عمومی جامعه به ویژه نسل آینده سازان کشور به ارمغان داشت، سرانجام پس از سالها انتظار و سالها فاصله و فترت، جایگاه آموزش و پرورش در تراز انقلاب و جمهوری اسلامی ایران را در عرصه های ملی، منطقه ای و بین المللی تبلور و تجلی عینی و حقیقی خواهد بخشید.

سند تحول بنیادین آموزش‌ و پرورش که تمام نگاه های مطالبه گر جامعه اعم از نخبگان و دانشگاهیان از یک سو و لایه های میانی و اجتماعی از سوی دیگر به اجرا و تحقیق عینی آن چشم دوخته شده بود؛ تا بلکه به اتکای قدرت و پتانسیل بالقوه و بالفعل تعریف و پیش بینی شده در این سند بتوان برای اولین بار و نیز برای همیشه چالش های ساختاری و هویتی که همچون آفت و موریانه به جان شاخ و برگ درخت تنومند نظام آموزشی و تعلیم و تربیت کشور افتاده و آن را ناتوان و ضعیف ساخته و به مرز انفعال، سردرگمی و غیر منسجم درآورده است.

از جمله چالش هایی که امروزه ساختار آموزشی کشور را دست و پا گیر کرده و به لحاظ کاربردی و کارایی فشل ساخته و گرفتار بی عملی شده است فقدان عدالت آموزشی و تربیتی در اقصی نقاط مختلف کشور است که به طور مصداقی و موردی باید به وجود مدارس با تابلو و برندهای مختلفی همچون “مدارس غیرانتفاعی”، «مدارس نمونه دولتی»، «مدارس نمونه غیر دولتی» ، «مدارس شبانه روزی»، «مدارس شاهد» و… است که در چنین جو و فضای روحی، روانی و اجتماعی شرایط فرآیندسازی و نیز پدیدارشدن ظن و گمان منفی و تبعیض اجتماعی، فاصله و شکاف طبقاتی، اقتصادی در جسم و جان جامعه و نسل جمعیتی کشور ظهور و بروز می یابد.

روح «سند تحول بنیادین آموزش‌ و پرورش » مبین این رسالت علمی، آموزشی و صنعتی است که بر خلاف خروجی نظام آموزشی و تعلیم و تربیت کنونی که معالم به خط تولید کارگاه و کارخانه ای تبدیل شده که تمام آمال و آرمان هایش تربیت انسان و افراد مدرک به دست که صرفا در اندیشه تصاحب و تسخیر کرسی و صندلی پرطمطراق و پرپرستیژ دیوانی، اداری و پشت میز نشینی غیرمولد و غیر خلاق به مسابقه و رقابت نشسته اند.

امیدوارم با اجرای «سند تحول بنیادین آموزش‌وپرورش» کشور که روح حاکم بر آن حذف و طرد تفکر مدرک زدگی و فرآیند مهلک و مخرب کنکور گرایی و سیستم حفظ کردنی است؛ جایگزین ساختن « مهارت محوری» و نهادینه کردن و تقویت آموزه ها و مهارت ها و تبلور زندکی اجتماعی و توانایی ارائه طریق جهت حل و رفع مشکلات و مسائل خرد و کلان کشور تحقق این مهم که از دغدغه مندی های همیشگی مقام معظم رهبری نیز است، تحقق پیدا کند.

 

  • نویسنده : سارا پیرانه