✅ یکی نغز بازی برون آوَرَد
گویای خبر – اگر بگوییم چشمههای حکمت که از اندیشه و زبان فردوسی جوشیده، در سخن سخنورانی چون خیام، ناصر خسرو، سنایی، عطار و… جاری شده است بیراه نگفتهایم. این سخن حکیمانه سعدی در یکی از قصیدههایش امتداد همان اندیشه حکیمانه است:
بس بگردید و بگردد روزگار
دل به دنیا در نبندد هوشیار
اینکه در شهنامهها آوردهاند
رستم و رویینهتن اسفندیار
تا بدانند…
(قصاید سعدی)
▫️ گردش روزگار را از راه تمثیل به چرخ بازیگر نسبت دادهاند که: چرخ بازیگر از این بازیچهها بسیار دارد. حقیقت آن است که خیلی از چیزهایی که شگفتی ما را در جهان و زندگی برمیانگیزد، بازی به معنی بیهودگی نیست؛ قانون دارد و دگرگونیها و تبدیلهایی از جنس سنتهای آفرینش و آداب روزگار است و نیازمند نگاهی ژرف و اندیشورانه.
چه بسا آنکه داراییهای فراوان داشته به یک چشم برهم زدن همه چیز را از دست داده است و بسا کسان نیز در رنج و سختی و در تاریکی و سیاهی پنجرهای گشوده روبهروی خود دیدهاند. دارایی قارون به آنی به زیر خاک رفت، از زندان یوسف دری به قصر عزیز مصر گشوده شد و بیژن از چاه تنگ و تاریک افراسیاب برکشیده شد؛ شکوه هخامنشیان به چشم بر هم زدنی به قدرت سرداری فاتح تسخیر شد و استخر و تختجمشید به اشاره روسپیِ نابکاری در آتش هوس و انتقام سوخت. فراوان نمونههای آموختنی از این دست را روزگار از سر گذرانده است.
پیشتر در یادداشتی، پایان کار جمشید را مرور کردیم و از نگاه حکیم توس ناسپاسی و خویشکامی او را موجب زوال شکوهش دانستیم. در فراز پایانی پادشاهی هفتصدساله جمشید و پیش از آغاز دوران تاریک و طولانی ضحاکِ تازی، فردوسی گردش روزگار را از شاهی در آغاز نیکوکردار به ناسپاسی برمنش و پرآزار چنین سروده است:
چه باید همی زندگانی دراز
چو گیتی نخواهد گشادنت راز؟!
همیپروراندت با شهد و نوش
جز آوای نرمت نیارد به گوش
یکایک چو گویی که گسترد مهر
نخواهد نمودن به بد نیز چهر
بدو شاد باشی و نازی بدوی
همه رازِ دل برفرازی بدوی
یکی نغز بازی برون آورَد
به دلت اندر از درد خون آورَد!
(بیتهای ۱۹۱ تا ۱۹۵ از چاپ دوجلدی شاهنامه تصحیح دکتر جلال خالقی مطلق).
▫️بخردانه نیست اگر شاهنامه را با آنچه از حماسه و اسطوره و تاریخ بازگو کرده است متنی کهنه بدانیم که با زیست امروزی ما بیارتباط است؛ به ویژه آنکه فردوسی هرازگاهی در آغاز، میانه و یا پایان ماجراها از سر حکمت سخنِ خود را بازگو میکند. شاهنامه متنی کهن است، اما کهنه نیست؛ متنی که حکیمی چون فردوسی از رهگذرش دریچههای اندیشهورزی را برای بهتر زیستن به روی ما گشوده است.
- نویسنده : دکتر محمدجعفر محمدزاده نویسنده و پژوهشگر تاریخ زبان و ادبیات فارسی
Monday, 9 September , 2024