برای زیبایی یک نوشته، ضروری است به اصلاح برخی موارد اشتباه در نوشته خود بپردازیم.
گویای خبر – در ادامه، مواردی که باعث میشود از نوشته خود لذت ببریم، به قرار زیر است:
* کاربرد فعلهای با قاعده به جای فعل مرکب، به ما یاری میرساند، با کوتاه کردن فعل، جمله سادهتری بنویسیم. استفاده از فعل ساده یا پیشوندی به جای فعل مرکب، جمله بهتری میسازد.
نباید بنویسیم | باید بنویسیم |
ارزش قایل شدن | ارج نهادن |
ارزیابی کردن | سنجیدن |
ارسال کردن، اعزام کردن | فرستادن |
از قید حیات رها شدن | مُردن |
اطلاع حاصل کردن، اطلاع حاصل نمودن | دریافتن، آگاه شدن |
اقدام مقتضی به عمل آوردن | انجام دادن |
امتحان کردن | آزمودن |
انجام گرفتن | انجامیدن |
برخوردار بودن | داشتن |
بر کاغذ آوردن | نوشتن |
به خود اختصاص دادن | کسب کردن |
به مورد اجرا گذاشتن | کردن، انجام دادن |
پر زدن، به پرواز در آمدن | پریدن |
پیاده کردن | تحقق بخشیدن، به اجرا در آوردن |
پیدا کردن | یافتن |
تصمیم را اتخاذ نمودن | تصمیم گرفتن |
حضور به هم رسانیدن | حاضر شدن، دیدار کردن |
خارج شدن | خروج |
خریداری کردن | خریدن |
سعی کردن | کوشیدن |
سؤال کردن | پرسیدن |
طلب کردن | طلبیدن |
فرار کردن | گریختن |
لازم است | باید |
منجر شدن | انجامیدن |
مورد بهرهبرداری قرار دادن | بهرهبرداری کردن |
مورد بهرهبرداری قرار گرفتن | بهرهبرداری شدن |
مورد تعقیب قرار دادن | دنبال کردن |
مورد توجه قرار دادن | توجه کردن |
مورد توجه قرار گرفتن | توجه شدن |
مورد پرستش قرار دادن | پرستش کردن |
مورد پرستش قرار گرفتن | پرستیده شدن |
مورد پرسش قرار دادن | پرسش کردن، پرسیدن |
مورد ستایش قرار دادن | ستایش کردن، ستودن |
* اجزای فعل مرکب باید کنار هم نوشته شود و ترتیب سایر واحدهای دستوری جمله نیز حفظ شود.
نباید بنویسیم | باید بنویسیم |
زلزله در بم، منجر به خرابی شد. | زلزله در بم، به خرابی منجر شد. |
نیاز به کتاب دارم. | به کتاب نیاز دارم. |
فلانی مدتی کار در این اداره کرد. | فلانی مدتی در این اداره کار کرد. |
* وقتی فاعل در جمله ذکر شده باشد، فعل به صورت مجهول به کار نمیرود و بهتر است فعل به صیغه معلوم بیاید.
نباید بنویسیم | باید بنویسیم |
از سوی دولت، تسهیلاتی به زلزلهزدگان اعطا میشود. | دولت برای زلزلهزدگان، تسهیلاتی فراهم میکند. |
این کتاب به وسیله استاد فروزانفر، تألیف شده است. | استاد فروزانفر، این کتاب را تألیف کرده است. |
* گرتهبرداری یا همان ترجمه لفظ به لفظ از زبانهای اروپایی به زبان فارسیِ معیار، درست نیست و باید معادل فارسی آن، نوشته شود.
نباید بنویسیم | باید بنویسیم |
به اندازه کافی | آن قدر که باید |
به نوبه خود | نیز، هم |
بیتفاوت | بیاعتنا، بیتوجه، بیعلاقه |
در ارتباط با/در رابطه با/در خصوص/در پیرامون/در پیوند با | درباره، در موردِ |
در این ارتباط/در این رابطه/در این خصوص/ در این پیوند | در این باره، در این مورد |
در راستای | در پی، به منظور، در مورد |
شانس | امکان، احتمال |
فکر کردن | حدس زدن، گمان کردن |
نرخ | میزان، درصد |
نقطه نظر | دیدگاه |
* هر چند «قابل» و «غیرقابل» از نظر دستور زبان فارسی، نادرست نیست، ولی بهتر است کوتاهنویسی شود.
نباید بنویسیم | باید بنویسیم |
قابل استفاده | مصرفی، کاربردی |
قابل اعتماد | مطمئن |
قابل باور | باورکردنی |
قابل تغییر | تغییرپذیر |
قابل توجه | مهم، باارزش، بسیار، فراوان |
قابل شناختن | شناختنی |
قابل پیش بینی | پیشبینی شدنی |
قابل قبول | پسندیده، پذیرفته، مناسب |
قابل ملاحظه | سرشار، عمده، دیدنی، فراوان، کلان |
غیرقابل احتراز | ناگزیر، ناچار |
غیرقابل اعتراض | بیچون و چرا، حتمی، مسلّم |
غیرقابل اعتماد | نادرست، نامطمئن |
غیرقابل انکار | انکارناپذیر، قطعی، مسلّم |
غیرقابل بازگشت | بازنگشتنی |
غیرقابل باور | باورنکردنی |
غیرقابل تحمل | تحمل ناپذیر، طاقتفرسا |
غیرقابل تغییر | تغییرناپذیر |
غیرقابل پیشبینی | پیشبینی نشدنی |
غیرقابل شناختن | نشناختنی |
غیرقابل عمل | غیرعملی |
- نویسنده : مریم زارع پستکی زاد کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی
Monday, 9 September , 2024