گویای خبر – در این یادداشت در ادامه مطلب درستنویسی، برخی از موارد ضروری، برای یکپارچگی در متنهای اداری، به شرح زیر ارایه میشود.
کاربرد «گذاردن»: قرار دادن چیزی به طور عینی و مشـهود در جایی که گاهی معنای مجازی هم دارد و به معنی وضع کردن و بنیاد نهادن چیزی.
نباید بنویسیم | باید بنویسیم |
بنیانگزار | بنیانگذار |
سپردهگزاری | سپردهگذاری |
سرمایهگزار | سرمایهگذار |
سیاستگزاری | سیاستگذاری |
فروگزار | فروگذار |
قانونگزاری | قانونگذاری (وضع قانون) |
نامگزاری | نامگذاری |
کاربرد «گزاردن»: به جا آوردن، ادا کردن، انجام دادن.
نباید بنویسیم | باید بنویسیم |
پیغامگذار | پیغامگزار |
خبرگذاری | خبرگزاری |
خدمتگذار | خدمتگزار |
سپاسگذاری | سپاسگزاری |
شکرگذار | شکرگزار |
کارگذاری | کارگزاری |
نماز گذاردن | نماز گزاردن |
وام گذاردن | وام گزاردن |
کاربرد مصدر «کردن»
نباید بنویسیم | باید بنویسیم |
استعفا دادن | استعفا کردن |
استفاده بردن | استفاده کردن |
استمداد طلبیدن | استمداد کردن |
کاربرد عبارت «لازم به یادآوری است که»
نباید بنویسیم | باید بنویسیم |
لازم به یادآوری است که | یادآوری این نکته لازم است/ باید یادآور شویم که/ باید متذکر شویم که |
کاربرد «به عنوان»
نباید بنویسیم | باید بنویسیم |
وظیفه خود را به عنوان کارمند انجام میدهد. | وظیفه کارمندیِ خود را انجام میدهد. |
«تنوین» ابزار ساختن قید در زبان عربی است و برای واژههای عربی جایز است و کاربرد آن با واژههای فارسی و بیگانه، درست نیست و بهتر است به جای آنها، قیدهای بدون تنوینی که همان معنی را میرسانند، به کار برد. به کار بردن کلمات فارسی با تنوین هم به هیچوجه درست نیست.
نباید بنویسیم | باید بنویسیم |
اتفاقاً | ناگهان، از اتفاق |
احتراماً | با احترام، از روی احترام |
احتمالاً | شاید، به احتمال |
اخیراً | به تازگی |
اقلاً | دستکم، حداقل |
اکثراً | اغلب، بیشتر، حداکثر |
اولاً | اول، اول اینکه، اول آنکه |
بعضاً | گاهی |
تلفناً | به وسیله تلفن، تلفنی |
تلگرافاً | با تلگراف، تلگرافی |
جاناً | از روی جان |
خواهشاً | خواهش میکنم، خواهشمندم |
دوماً | دوم، دوم اینکه، دوم آنکه |
دایماً | همواره، همیشه، پیوسته |
زباناً | به طور زبانی |
شدیداً | به تندی، به شدت |
ظاهراً | به ظاهر، گویی |
عمداً | به عمد |
فوراً | بیدرنگ، به زودی |
قهراً | ناگزیر |
کراراً | بارها |
گاهاً | گاهی |
معمولاً | به طور معمول |
ناچاراً | به ناچار |
ندرتاً | به ندرت |
- نویسنده : مریم زارع پستکی زاد کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی
https://gooyaekhabar.ir/?p=66743
Friday, 26 April , 2024