نقش خانواده در پیشگیری و کنترل آسیب های اجتماعی در جوامع بسیار مهم است.

به گزارش گویای خبر، امروزه اکثر کشورهای دنیا بواسطه گسترش شهرنشینی، پیشرفت تکنولوژی، ارتباطات و جامعه صنعتی و افزابش دامنه نیازمندیها در میان افراد جامعه با آسیب های اجتماعی فراوانی روبرو شده است.
آسیب های اجتماعی را می توان جزو لاینفک زندگی بشر امروزی دانسته که همانند یک شبکه در هم تنیده است که یک علت مشخص ندارد و زمانی به وجود می آید که جامعه با یک نوع بی نظمی و عدم تعامل و تعادل در سیستم اجتماعی مواجه می شود که در سطح وسیع تر به بروز بحران اجتماعی می انجامد.
جامعه شناسان و روانشناسان، آسیب های اجتماعی را شامل رفتارهای می دانند که افراد پر خطر جامعه آنها را مرتکب می شوند و ناشی از فشارهای روحی و روانی است که بواسطه عوامل درونی و بیرونی در فرد ایجاد می شود.
سرقت، اعتیاد، طلاق، دروغ و افترا و خوردن قسم ناحق و کذب، اهانت و هتک حرمت، مصرف مشروبات الکلی و قرص های روانگردان و بسیاری از این دست موارد، می تواند به عنوان یک آسیب جدی اجتماعی مطرح باشد.
در عوامل درونی، افرادی هستند که نوع شخصیت آنها گوشه گیر و کنارگیری از اجتماع است و در تعامل با دیگران دچار مشکل می باشند؛ که این مورد می تواند زمینه به وجود آوردن آسیب های اجتماعی را در این افراد افزایش دهد. به عنوان نمونه، از خودبیگانگی نوعی بیماری روانی است که موجب می شود انسان ازخود دور شده و حالات دیگری را به جای واقعیت و حقیقت بنشاند و شخصیت واقعی او از بین رفته و شخصیت بیگانه ای در آن بروز کند که این امر باعث دورافتادگی یا جدایی فرد از دیگر افراد جامعه می شود.
در کنار عوامل درونی می توان به عوامل بیرونی (محیطی) اشاره کرد. عوامل بیرونی همچون خانواده، گروه همسالان، نابرابری های اقتصادی و اجتماعی و رفاه اجتماعی یا فقر، رشد تکنولوژی و صنعت، انحرافات جنسی و … را می توان منشاء بسیاری از آسیب های اجتماعی دانست.
به طور کلی انسان موجودی اجتماعی است که بوسیله آن به رشد و تکامل می رسد. اولین اجتماعی که فرد با آن روبرو می شود، خانواده است و این خانواده است که به فرد می آموزد که با دیگران چگونه تعامل و ارتباط برقرار کند . چنانچه فرد نتواند نحوه تعامل و ارتباط با دیگران را در خانواده به خوبی بیآموزد، در جامعه نیز با مشکل مواجه خواهد شد و همین امر می تواند زمینه به وجود آمدن آسیب های اجتماعی در جامعه شود. در این ارتباط، نقش خانواده ها با اهمیت است، چراکه بایستی خانواده ها با علل و عوامل به وجود آمدن آسیب های اجتماعی آشنایی کامل داشته باشند تا بتوانند با برخورد صحیح و تصحیح رفتار و عادات روزمره زندگی خویش از جمله پرهیز از مشاجرات خانوادگی به خصوص در حضور فرزندان و انتخاب شیوه مناسب برای تربیت و برخورد با فرزندان،‌ نسبت به پیشگیری از به وجود آمدن این گونه آسیب ها اقدام کنند. یکی از مؤثرترین راه ها در این زمینه، آموزش مدام و مستمر به خانواده ها به طور مستقیم و غیر مستقیم است. هر چه خانواده از استحکام و تداوم بیشتری برخوردار باشد و والدین ارتباط نزدیک تر و شناخت و آگاهی کامل تری از یکدیگر داشته باشند، بهتر می توانند با مشکلات مواجه و فرزندان خود را در برابر آسیب های اجتماعی واکسینه نمایند.
افرادی که در تنهایی به سر می برند و از خانواده شان طرد شده اند، بیشتر تحت تأثیر گروه همسالان خود قرار می گیرند و احتمال انحراف و آسیب های اجتماعی در آنها نیز بیشتر است؛ که نمونه بارز این مورد را می توان به فرار پسران و دختران از کانون خانواده و پناهنده شدن به افراد بزهکار و سودجو اشاره کرد که قطعاً تبعات منفی هم برای خود و خانواده شان و هم برای جامعه خواهد داشت. بنابراین والدین می بایست ضمن داشتن الگوی مناسب برای تربیت صحیح فرزندان و برقراری ارتباط دوستانه و نزدیک با آنها، باید در انتخاب دوستان مناسب برای فرزندانشان، نظارت کامل داشته و راهنمای خوبی برای آنان باشند.
از سوی دیگر با پیشرفت تکنولوژی های نوین ارتباطی و گسترش روزافزون آن در جامعه و دسترسی همگان به آن، موجب شده است که رسانه ها از جایگاه والایی در میان افراد جامعه برخوردار باشند. امروزه رادیو و تلویزیون و فضاهای مجازی و دیگر وسایل ارتباط جمعی، بیشتر از خانواده و جامعه بر روی افراد تأثیرگذارند و آنها را هدایت می کنند. در خصوص آسیب های اجتماعی نیز رسانه ها می توانند با آموزش صحیح به افراد، آنها را نسبت به مسایل پیرامون آسیب های اجتماعی آگاه و در پیشگیری و کنترل و کاهش آن مؤثر باشند. گاهی نیز همین وسایل ارتباط جمعی می تواند نتیجه عکس داشته باشند و زمینه بروز معضلات اجتماعی را در افراد تشدید نمایند. به طور مثال اینترنت را می وان هم در جهت مثبت بکار برد و هم در جهت منفی، به طوری که راه ها و شگردهای جدید برای ایجاد آسیب های اجتماعی در سطح جامعه را به افرادی که مستعد آن هستند، آموزش می دهد.
متأسفانه در سال های اخیر با گسترش نفوذ رایانه و اینترنت، نقش والدین در تربیت فرزندان کم رنگ تر شده است، به طوری که در اکثر خانوده ها حداقل یک دستگاه رایانه وجود دارد که بیشتر اوقات فراغت فرزندان را به خود اختصاص داده است و موجب می شود آنها در تنهایی به سر ببرنند و کمتر با خانواده ارتباط برقرار کنند. در نتیجه بیشتر تحت تأثیر این گونه وسایل هستند تا والدین خود. الگوپذیری در کودکان بسیار حائز اهمیت است و این الگو در رفتار و شخصیت آنها مؤثر است. حال اگر خانواده بتواند الگوی مناسب برای فرزندان خود باشد، کودکان نیز در آینده از بسیاری انحرافات و آسیب های اجتماعی مصون خواهند ماند و اگر الگوی کودکان، شخصیت های نامناسب بازی های رایانه ای و یا گروه همسالان باشد طبعأ با آسیب های اجتماعی فراوانی روبرو می شوند. با توجه به اینکه دیگر نمی توان کودکان را از تکنولوژی های نوین امروزی به دور نگه داشت، وظیفه سنگین تری بر عهده خانواده هاست تا بهتر بتوانند با فرزندان خود ارتباط برقرار نمایند و بیشتر آنها را تحت تأثیر قرار دهند. خانواده ها می بایست در کنترل درست فرزندان و نحوه صحیح استفاده از وسایل ارتباط جمعی، آموزش های لازم را به آنها بدهند. مثلاً در تهیه بازی های رایانه ای، فیلم و … نهایت دفت را نمایند.
بنابراین والدین باید در تربیت دینی کودکان و نوجوانان خود از همان ابتدای تولد اقدام و حضور معنوی در کنار آنها داشته و ضمن فراهم کردن امکانات و تفریحات سالم برای فرزندان خود با مدرسه نیز در اجرای روش های صحیح تربیتی و آموزشی همکاری مجدانه داشته باشند.
اگر چه نقش خانواده در پیشگیری و کنترل آسیب های اجتماعی بسیار مهم است، ولیکن این مورد به معنای عدم توجه به کارکردهای سایر نهادهای اجتماعی نیست و لازم است با برنامه ریزی و انتخاب روش های صحیح و اجرای مناسب، از قبیل ایجاد فرصت های شغلی و رفع بیکاری در جامعه، توزیع مناسب ثروت و ایجاد رفاه اقتصادی و از بین بردن فقر و از همه مهم تر توسعه آموزش به افراد جامعه به خصوص خانواده ها، از هیچ کوششی دریغ نورزید.
در نتیجه مسؤولین مربوطه می بایست با یک نگاه جامع علمی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی و با برنامه ریزی بلند مدت از تمامی راهکارهای موجود در کنار هم استفاده تا به راه حل موفق تر برای پیشگیری و کنترل انحرافات و آسیب های اجتماعی دست یابند.

  • نویسنده : هوشنگ سلیمانی میگونی